ثبت تاریخ بسکتبال ایران از قاب دوربین؛ گفتوگو با اشکان مهریار

اشکان مهریار (زاده ۱۶ آذر ۱۳۶۷ در تهران) عکاس ورزشی و کارگردان مستند ایرانی است. او کارگردان مستند آیدین درباره زندگی زندهیاد آیدین نیکخواه بهرامی است؛ مستندی که توانست جایزه بهترین تحقیق و پژوهش را در جشنواره فیلمهای ورزشی ایران (FICTS) کسب کند و همچنین در جشن حافظ، در دو بخش بهترین مستند و بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه شد. مهریار به عنوان عکاس بسکتبال ایران در چندین رویداد مهم بینالمللی، از جمله المپیک تابستانی ۲۰۲۰ توکیو، حضور داشته و لحظات مهمی از تاریخ بسکتبال ایران و جهان را به تصویر کشیده است. در این گفتوگو با او، درباره مسیر حرفهایاش، چالشها، تجربههای بینالمللی و نقش رسانه و بازاریابی در توسعه بسکتبال بانوان صحبت کردهایم؛
از کجا وارد دنیای بسکتبال شدی و بعد چطور به عکاسی علاقهمند شدی؟
من از سن خیلی کم بسکتبال بازی میکردم و در ردههای نوجوانان و جوانان عضو تیمهای مختلف بودم، در دوران دانشگاه هم در تیم دانشگاه آزاد بازی کردم. وقتی به ۱۸ سالگی رسیدم، به دلیل علاقهای که از کودکی به عکاسی داشتم ،آن زمان بیشتر با دوربینهای آنالوگ کار میکردم – تصمیم گرفتم به صورت جدی وارد دنیای عکاسی شوم از آنجایی که بسکتبال برایم خیلی اهمیت داشت و به این رشته علاقهمند بودم، به سمت عکاسی ورزشی، بهخصوص بسکتبال، کشیده شدم. البته شروع این مسیر ساده نبود و با مشکلات و سختیهای زیادی مواجه بودم اما توانستم جای خودم را در این فضا پیدا کنم و اولین باشگاهی که به صورت حرفه ای همکاری کردم، باشگاه مهرام بود.
اولین تجربه های بین المللی ات چه زمانی بود؟
اولین تجربه بینالمللی من در سال ۲۰۱۰ بود، بعد از آن در جام جهانی ۲۰۱۴ اسپانیا و جام جهانی زیر ۲۳ سال در یونان حضور داشتم. تجربههای بعدی من جام جهانی ۲۰۱۹ و جام جهانی ۲۰۲۳ بود. در المپیک ۲۰۲۰ هم به توکیو رفتم که یکی از تجربههای خاص زندگی حرفهایم بود.علاوه بر عکاسی، در حوزه مستندسازی هم فعالیت داشتم و فیلم مستند آیدین را ساختم. این فیلم حدود چهار سال زمان برد تا به پایان برسد که برای من دست آورد بزرگی بود.
در زمان مرحوم محمود مشحون، با فدراسیون بسکتبال همکاری داشتی، آن دوره چطور بود؟
بله، در آن دوره من به عنوان عکاس رسمی فدراسیون بسکتبال فعالیت میکردم.آن زمان تعداد عکاسان ورزشی خیلی کم بود، مخصوصاً برای بخش بانوان. حتی برای بازیهای مهم مثل فینالها، عملاً عکاس خانمی وجود نداشت که مسابقات رو پوشش بدهد. با پیگیریهای آقای مشحون، مجوزی صادر شد که من بتوانم وارد سالن بشوم و از بازیهای بانوان را عکاسی کنم.
در کنار من، فیلمبرداران صدا و سیما هم بودند، ولی مسئولیت اصلی عکاسی با من بود.فکر میکنم حدود دو تا سه سال فینالهای لیگ بانوان رو عکاسی کردم.
آن زمان تیمهای قدرتمندی مثل گاز حضور داشتند. نسل بازیکنانی که امروز اغلبشان مربی شدند آن دوره ،در زمین بازی میکردند؛ مثل: گلاره کاکاوندپور، سحر نجفی، سعیده علی و…
که فینال این مسابقات در سالن حیدرنیا برگزار میشد و من در آنجا عکاسی میکردم.
یکی از بهیادماندنیترین خاطراتم مربوط به اولین بازی رسمی با حجاب بود. این بازی بین تیم کوشا سپهر سبلان و گاز برگزار شد و اهمیت زیادی داشت، چون برای اولین بار فیبا (FIBA) مجوز بازی با حجاب رو صادر کرده بود. حتی نماینده فیبا برای نظارت به ایران آمده بود.
آن زمان هم فدراسیون و هم وزارت ورزش خیلی تأکید داشتند که این بازی حتماً پوشش خبری شود. و به دلیل نبود عکاسان خانم، از ما خواسته شد که بازی را عکاسی کنیم.
ضمن اینکه آن عکس من از شادی عبدالوند، در سایت فیبا بهعنوان تیتر خبر منتشر شد.
این اتفاق برای من خیلی ارزشمند بود، چون لحظهای تاریخی در بسکتبال بانوان ایران رو ثبت کرده بودم.
و نکته جالب این بود که آن زمان هم فدراسیون و هم وزارت ورزش خیلی اصرار داشتند که ما آن بازی را عکاسی کنیم و حتی از من خواستند که به چند عکاس و خبرگزاری های دیگر اطلاع دهم که به سالن بیایند و مسابقات رو پوشش دهند، اما متأسفانه بعد از این مسابقه، وزارت ورزش قانونی وضع کرد که ورود عکاسان آقا به سالنهای بانوان ممنوع شود، با وجود اینکه بازیکنان با حجاب بازی میکردند. این در حالی بود که برای مسابقات آقایان، عکاسان خانم همچنان اجازه ورود داشتند. از آن زمان به بعد، دیگر نتوانستم بازیهای بانوان رو عکاسی کنم، در حالی که همیشه این بخش برای من اهمیت خاصی داشت.
البته بعد از مدتی، فقط یکبار در زمان ریاست آقای طباطبایی توانستم یک بازی از تیم مهرام را عکاسی کنم. آن بازی همان فینالی بود که مهرام دوم شد؛ تیمی که بازیکنانی مثل شادی عبدالوند و تینا عیسائیان را در ترکیبش داشت.ولی بعد از آن یعنی از سال ۹۹، دیگر مجوزی برای حضورم صادر نشد و نتوانستم مسابقات بانوان را پوشش بدهم.
تجربهات از عکاسی مسابقات بانوان در المپیک توکیو چطور بود؟
المپیک توکیو اولین تجربه من برای عکاسی از مسابقات بانوان در سطح بینالمللی بود.
این مسابقات بالاترین سطح بسکتبال در دنیاست و عکاسی در این سطح برای من خیلی ارزشمند است. در المپیک، یک روز بازیهای آقایان و یک روز بازیهای بانوان بود.
این فرصت را داشتم که بازیهای تیمهای بانوان را هم عکاسی کنم.
یکی از شیرینترین تجربهها برای من، عکاسی از بازی تیم ملی آمریکا بود که ستارههایی مثل دایانا تائوراسی و سو برد در آن تیم بازی میکردند.
خوششانسی من این بود که حتی توانستم فینال و چند بازی حساس دیگر را هم پوشش بدهم.
چند عکس خیلی خاص از دایانا تائوراسی و سو برد گرفتم که جزو بهترین عکسهای کارنامه حرفهایم محسوب میشوند. عکاسی از مسابقات بانوان، به دلیل تفاوتهای ظاهری و شرایط فرهنگی، تجربه متفاوتی بود.
چه در بازیهای با حجاب و چه بدون حجاب، ثبت این لحظات برای من لذتبخش و در عین حال چالشبرانگیز بود. به همین دلیل، المپیک توکیو برای من به یکی از خاطرهانگیزترین رویدادهای زندگی حرفهایم تبدیل شد.

یکی دیگر از خاطرهانگیزترین لحظات من در المپیک، بازی بود که تیم ژاپن برای نخستین بار به فینال المپیک صعود کرد.
روز اول، وقتی بازی ژاپن را عکاسی کردم، توانستم لحظات مهم بازیکنان را ثبت کنم.
هنگامی که ژاپن موفق شد به فینال صعود کند، شادی و هیجان بازیکنان آن تیم فوقالعاده بود و همه اعضای تیم به سمت دوربین من آمدند و لحظههای شادی خود را نشان دادند.
این تجربه یکی از لحظات برجسته و خاطرهانگیز حرفهای من بود، زیرا توانستم صعود تیمی به فینال المپیک را از نزدیک ثبت کنم و آن لحظه حرفهای و شخصی برای من بسیار ارزشمند بود.

نظرت درباره وضعیت رسانهای و پوشش مسابقات بسکتبال بانوان و فرصتهای توسعه آن چیست؟
به نظر من یکی از چالشهای مهم رسانه ای، علاوه بر پخش زنده و تولید محتوا، نبود نگاه حرفهای به بازاریابی و جذب اسپانسر در بسکتبال بانوان است.
در گذشته، در دورهای که آقای طباطبایی مسئولیت ریاست فدراسیون بسکتبال را عهده دار بودند، فدراسیون یک مسئول بازاریابی و مارکتینگ تخصصی داشت که قادر بود با شرکتها و برندهای بزرگ مذاکره کند و آنها را برای سرمایهگذاری در لیگها و تیمها متقاعد نماید.
متأسفانه در دوره فعلی چنین ساختار و نقش مشخصی وجود ندارد و بسیاری از شرکتها از وجود لیگ بسکتبال بانوان یا ظرفیت سرمایهگذاری در این حوزه اطلاع ندارند.
من اعتقاد دارم بسیاری از کسبوکارهای ایرانی، اگر اطلاعات کافی و پروپوزال مناسب در اختیارشان قرار گیرد، مایل به سرمایهگذاری و همکاری هستند، اما به دلیل فقدان اطلاعرسانی و مدیریت حرفهای، این فرصتها از دست میرود.
درباره رسانههای زنده و سوشال مدیا چه رویکردی داری؟
در سطح جهانی، پوشش مسابقات ورزشی، به ویژه بسکتبال، بسیار متفاوت از آن چیزی است که در ایران انجام میشود.در گذشته، پخش زنده مسابقات و تهیه گزارش تصویری از بازیها اهمیت بالایی داشت. امروزه در سطح بینالمللی علاوه بر پخش زنده، لایههای پنهان زندگی ورزشکاران و پشت صحنه تیمها نیز مورد توجه قرار میگیرد و مخاطبان با این محتوا ارتباط بیشتری برقرار میکنند.
در ایران اما هنوز بسیاری از اقدامات محدود به روشهای سنتی است؛ گرفتن چند عکس یا انتشار یکی دو خبر کوتاه. این رویکرد نه تنها قدیمی است، بلکه فرصت تعامل بهتر با مخاطبان و جذب اسپانسر را از بین میبرد.
اگر تیمها و فدراسیونها بتوانند کار خلاقانه، پوشش زنده و تولید محتوا در فضای مجازی را جدی بگیرند، هم دیده شدن لیگها و مسابقات افزایش پیدا میکند و هم سرمایهگذاری برندها و اسپانسرها بیشتر خواهد شد.
به نظر من، ایجاد امنیت و حمایت سازمانی برای اجرای این پروژهها، همراه با پشتیبانی رسانهای حرفهای، میتواند به توسعه بسکتبال بانوان کمک شایانی کند.
“رسانه تخصصی بسکتبال بانوان چهل”